English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3166 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to a agarment to the body U جامهای را اندازه تن کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to put a patch on a garment U وصله بر جامهای دوختن جامهای را وصله کردن
to wring U جامهای راچلاندن
to piece a garment U جامهای را با تیکه بزرگترکردن
filibeg U جامهای که کوهستانیهای اسکاتلندمیپوشند
to piece a garment U تیکه سر جامهای دادن
surtout U رو جامهای بلندمردانه که مانند است به فراک
habiliments U جامهای که مخصوص منصب یاموقعی باشد
sealskin U جامهای که از پوست خوک ابی بدوزند
swallow tail coat U جامهای که پشت ان مانند دم چلچله چاک خورده
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
shoots U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoot U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
size U به اندازه کردن
sizes U به اندازه کردن
gauge=gage U اندازه کردن اشل
vary infinitely U بی اندازه تغییر کردن
to take measures U اندازه گیری کردن
superpurgation U بی اندازه ازکار کردن
measure U اندازه گیری کردن
gage U اندازه گیر اندازه گرفتن
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
burden U بار کردن به اندازه فرفیت
margin U مشخص کردن اندازه و حاشیه
to set a U اندازه گرفتن باطل کردن
burdens U بار کردن به اندازه فرفیت
to fit U برازاندن [اندازه کردن] جامه
margins U مشخص کردن اندازه و حاشیه
stack up U جمع کردن اندازه گرفتن
to overexert U خود را بیش از اندازه خسته کردن
metre U بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
to set measures to anything U برای چیزی اندازه یا حد معین کردن
meters U بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
live up to one's income U به اندازه درامد خود خرج کردن
meter U بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
to fit a dress on somebody U جامه ای را برای کسی اندازه کردن
metres U بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
quantize U با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
overwind U بیش از اندازه کوک کردن زیاد پیچیدن
minimise U کوچک کردن پنجره برنامه به اندازه یک نشانه
measure U 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
leave (let) well enough alone <idiom> U دل خوش کردن به چیزی که به اندازه کافی خوب است
meter U اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
size U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
sizes U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
metre U اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
metres U اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
meters U اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
halving adjustment U تنظیم نیم حبابها به منظورتراز کردن دستگاههای اندازه گیر
batches U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batch U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
gauge U اندازه اندازه گیر
gauged U اندازه اندازه گیر
gauges U اندازه اندازه گیر
bottoming reamer U وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
slice U ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices U ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
hecatompet U [اندازه صد پا]
immeasurable U بی اندازه
measure U اندازه
rather U تا یک اندازه
immensely U بی اندازه
immense U بی اندازه
measurer U اندازه
bulk U اندازه
dealt U اندازه
floor length U اندازه کف
meter U اندازه
immoderately U بی اندازه
size U اندازه
to size up U اندازه
measurement U اندازه
gauges U اندازه
indefinite U بی اندازه
fitted U اندازه
equalling U : هم اندازه
equalled U : هم اندازه
equaling U : هم اندازه
equals U : هم اندازه
equaled U : هم اندازه
inordinately U بی اندازه
equal U : هم اندازه
quantum U اندازه
meters U اندازه
extent U اندازه
gauge U اندازه
tract U اندازه
tracts U اندازه
sizes U اندازه
what U چه اندازه
beyond measure U بی اندازه
screamingly U بی اندازه
measurements U اندازه
deal U اندازه
gauged U اندازه
deals U اندازه
attack size U اندازه تک
in part <idiom> U تا یک اندازه
infintesimal U بی اندازه
dimension U اندازه
dimensions U اندازه
To some extent. Within limits. U تا اندازه ای
metres U اندازه
how far <adv.> U تا چه اندازه ای
gauge=gage U اندازه
symmetric U هم اندازه
magnitude U اندازه
isometrics U هم اندازه
to what extent <adv.> U تا چه اندازه ای
isometric U هم اندازه
degree U اندازه
so far forth U تا ان اندازه
degrees U اندازه
inordinate U بی اندازه
what is your size? U اندازه
metre U اندازه
in what way <adv.> U تا چه اندازه ای
isodiametric U هم اندازه
soupcon U اندازه کم
dimensions U اندازه گیری
stand measure U اندازه مقر ر
gauged U اندازه گیر
as well U بهمان اندازه
gauge U اندازه گیر
block size U اندازه کندهای
speeding U اندازه سرعت
spans U اندازه گرفتن
block size U اندازه بلاک
gauged U اندازه تفنگ
nominal size U اندازه اسمی
to take the gauge of U اندازه گرفتن
diamensionless U بدون اندازه
speeds U اندازه سرعت
basic size U اندازه اولیه
t. far U تا این اندازه
gray scale U اندازه خاکستری
gauged U اندازه گرفتن
to some extent U تا اندازه ایی
spanned U اندازه گرفتن
spanned U پوشش اندازه
span U اندازه گرفتن
span U پوشش اندازه
dimension U اندازه گیری
fittest U اندازه بودن
standard gauge U اندازه معمولی
standard measure U اندازه استاندارد
measurements U اندازه گیری
stand measure U اندازه قانونی
spans U پوشش اندازه
atomic size U اندازه اتمی
over size U بزرگتر از اندازه
gauge U اندازه تفنگ
fitting allowance U کاملا" اندازه
infinitesimal U بی اندازه خرد
dimensions U اندازه گرفتن
size U اندازه بعدساختمان
fit size U اندازه مناسب
spanning U اندازه گرفتن
gauge U اندازه گرفتن
spanning U پوشش اندازه
illmitable U بی اندازه حدناپذیر
same U بهمان اندازه
commensurateness U اندازه گیری
limiting size U اندازه محدود
minimum size U اندازه حداقل
linear momentum U اندازه حرکت
liner momentum U اندازه حرکت
gauger U اندازه گیر
admensuration U تعیین اندازه
meter U اندازه گیر
body size U اندازه بدن
caliper U اندازه گرفتن
load limit U اندازه بار
gauges U اندازه گیر
mete U :اندازه گرفتن
weight and measures U سنگ و اندازه
meters U اندازه گیر
in part U تایک اندازه
measuring U اندازه گیر
imside dimension U اندازه داخلی
Recent search history Forum search
1Potential
1معنی لغت overfit
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
2interfereometry
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com